گاو در فرهنگ و زبان مازندراني ريشه عميقي دارد، تا بدانجا كه بيش از ۷۰ اسم از مشتقات نامهاي گاو در زبان مازندراني شناخته گرديده و شايد از اين تعداد نيز بيشتر باشد.
همچنين در زبان مازندراني وضعيتهاي گوناگون گاو هر يك براي خود واژه و اصطلاحي دارند كه به جاي توضيح و توصيف وضعيت گاو بكار ميروند. براي نمونه، گوسالهٔ دو روزه، يك هفته، يكماهه، گوسالهاي كه شير ميخورد، گوسالهاي كه شير مادرش نميآيد، گاو بالغ، گاو آبستن، در مراحل آخر آبستني، در واپسين روزهاي آبستني، گوسالهاي كه به سختي به دنيا آمده، گوسالهٔ بيجان نزديك به مرگ، گاو پير و بسياري از موارد ديگر همگي در زبان مازندراني نام ويژه خود را دارا هستند.
پادشاهان مازندران در طول تاريخ در شهرهاي مختلف مازندران گاوداريهاي مختلفي داشتند و بسياري از مردم (رعيت) را به كار در آنجا مشغول ميساختند و بدين گونه خود را ولي نعمت مردم ميساختند تا مردم در هنگام جنگها به پشتيباني پادشاه بشتابند. همچنين اگر دشمني ميخواست تا بر آنها پيروز گردد ميبايست در ابتدا برنامه گرفتن گاوداريها را ميپروراند و طرح ميريخت
گاو در فرهنگ و زبان مازندراني ريشه عميقي دارد، تا بدانجا كه بيش از ۷۰ اسم از مشتقات نامهاي گاو در زبان مازندراني شناخته گرديده و شايد از اين تعداد نيز بيشتر باشد.
همچنين در زبان مازندراني وضعيتهاي گوناگون گاو هر يك براي خود واژه و اصطلاحي دارند كه به جاي توضيح و توصيف وضعيت گاو بكار ميروند. براي نمونه، گوسالهٔ دو روزه، يك هفته، يكماهه، گوسالهاي كه شير ميخورد، گوسالهاي كه شير مادرش نميآيد، گاو بالغ، گاو آبستن، در مراحل آخر آبستني، در واپسين روزهاي آبستني، گوسالهاي كه به سختي به دنيا آمده، گوسالهٔ بيجان نزديك به مرگ، گاو پير و بسياري از موارد ديگر همگي در زبان مازندراني نام ويژه خود را دارا هستند.
پادشاهان مازندران در طول تاريخ در شهرهاي مختلف مازندران گاوداريهاي مختلفي داشتند و بسياري از مردم (رعيت) را به كار در آنجا مشغول ميساختند و بدين گونه خود را ولي نعمت مردم ميساختند تا مردم در هنگام جنگها به پشتيباني پادشاه بشتابند. همچنين اگر دشمني ميخواست تا بر آنها پيروز گردد ميبايست در ابتدا برنامه گرفتن گاوداريها را ميپروراند و طرح ميريخت